ارسالکننده : دورافتاده در : 89/5/3 2:17 عصر
کم کمک دل خانه حسرت شده خانـــه ی نا قابل حضرت شـــــده
… حکایتی است حکایت هجران .
می خواهم صدایت کنم ، دوست دارم نگاهت کنم . هر شب دعایت کنم .
ای که مرا از یاد نمی بری آیا به سوی تو راهی هست ؟ ای آرام جان آیا تو را مقصد و منزلی هست ؟
ای مقصود من آیا تو را نشانی هست ؟ به کجا در پی تو باشیم ؟ از کدام ره می گذری که خاک قدومت را توتیای دیدگان سازیم ؟ در کدامین حرم امن الهی ساکنی که قامت نمازمان را با قامت دلربای تو قامت بندیم ؟
مبدا و معاد ، کشتی نجات و ای پناه کائنات . می دانم که حیات و ممات بسته به وجود توست .
ادامه مطلب...
کلمات کلیدی : هجران، مهدی، انتظار، مولا، شعبان، دل نوشته
ارسالکننده : دورافتاده در : 89/4/10 7:57 عصر
این شعر کاندیدای شعر برگزیده سال 2005 شده .
توسط یک بچه آفریقایی نوشته شده و استدلال شگفت انگیزی داره.
وقتی به دنیا میام، سیاهم، وقتی بزرگ میشم، سیاهم …
ادامه مطلب...
کلمات کلیدی : شعر، سیاه پوست، سفید، برگزیده
ارسالکننده : دورافتاده در : 89/4/10 3:8 عصر
قرآن درمان تمام دردهای بشر
کلمات کلیدی :
قرآن،
درمان،
درد،
بشر
ارسالکننده : دورافتاده در : 89/4/9 4:39 عصر
السبلم علیک ایها النبی و رحمه الله و برکاته
السلام علینا و علی عباد الله الصالحین.
باز هم مکثِ همیشه گی ارمیا. به این جای نماز که می رسید صورتش در هم می رفت.
فکری به پیچیده گی و درهم ریخته گی موهایش به جای روی سر، توی سرش ریشه می دواند:
- من چه ربطی به بنده گان صالح خدا دارم؟
شاید خدا خواسته مرا مسخره کند. من با ...
و بعد گناهان کوچک و بزرگش را به یاد می آورد. خجالت مثل برق گرفته گی می لرزاندش
و بعد متوجه مکث زیادش می شد.
-السلام علیکم و رحمه الله و برکاته.
بخشی از رمان ارمیا
نوشته رضا امیرخانی
کلمات کلیدی :
ارمیا،
نماز،
گناه،
بنده،
رضا امیرخانی،
رمان
ارسالکننده : دورافتاده در : 89/4/9 3:53 عصر
فرشته ای نزدش آمد و گفت:
ای محمد! خدایت سلام می رساند و می فر ماید:
"اگر بخواهی تمام ریگ های مکه را برایت طلا سازم!."
سر به آسمان کرد و گفت : پروردگارا!
می خواهم روزی سیر باشم و سپاس تو گویم
و روزی گرسنه باشم و از تو درخواست کنم.
کلمات کلیدی :
فرشته،
محمد،
سیر،
گرسنه
ارسالکننده : دورافتاده در : 89/4/9 3:43 عصر
اَلَم یَجِدِکَ یتیماً فَاوی / ضحی 8
"مگر نه اینکه تو را یتیم یافت، پس پناه داد"
یتیم یعنی کسی که مانند ندارد، یعنی دردانه،
تو را یگانه و دردانه یافت و مردم را
به سور تو کشاند.
امام جعفر صادق(ع)
کلمات کلیدی :
یتیم،
دردانه،
آیه،
امام جعفرصادق
ارسالکننده : دورافتاده در : 89/4/9 3:33 عصر
نمی دونم چرا دلم رجبی نمیشه!!؟
شاید از رمضان سال پیش تا الان زیاد توی دیواراها و پنجره هاش خاک نشسته
و الان که ماه بهاری ای چون رجب اومده
پنجره های دلم وا نمیشه تا نسیمش بیاد و این خاک ها رو جمع و جور کنه
دعام کنید
یا حق.
کلمات کلیدی :
این الرجبیون؟،
دل
ارسالکننده : دورافتاده در : 89/4/9 3:31 عصر
اینجا نزدیک...
اینجا که من ایستادم باید گفت
اندکی صبر سحر نزدیک است
اینجا هم سحر نزدیک است و هم نزدیک صبح صادق
اینجا همه نزدیک هستند تا ببینندش
شاید هم دور...
اما نه
نزدیک است
یقین دارم نزدیک است
اینجا نزدیک ظهور است
این یقین من است.
کلمات کلیدی :
نزدیک،
ظهور